قلعهنویی: چمن مصنوعی در آب وهوای عشقآباد تعجب آور است
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۱۲۱۵۸
امیر قلعهنویی در نشست خبری پیش از دیدار برابر ترکمنستان اظهار کرد: این بار سومی است که به عشق آباد سفر میکنم. به نسبت آخرین سفری که به این کشور داشتهام، تغییرات زیادی به لحاظ شهرستانی و تمیزی شهر ایجاد شده، اما چیزی که برای من تعجبآور است، استفاده از زمین چمن مصنوعی با این شرایط آب و هوایی خوب این شهر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی درباره دیدار فردا برابر ترکمنستان و نتیجه ثبت شده در بازی رفت، گفت: ترکمنستان را تیم خوب و با برنامهای دیدم، اما نتیجه بازی رفت به تاریخ پیوسته است و ما دیگر به آن بازی فکر نمیکنیم. آنها فردا میزبان هستند و حتما از انگیزههای لازم برخوردارند، اما ما هم قطعا به دنبال یک بازی خوب به همراه برد هستیم.
سرمربی تیم ملی در پاسخ به خبرنگار ترکمنستانی که از او درباره حضور سردار آزمون به همراه تیم ملی پرسیده بود، گفت: سردار آزمون بازیکنی ایرانی و بینالمللی است که پس از مصدومیت در بازی رفت، برای ادامه درمان به همراه تیم ملی به ترکمنستان سفر کرد، ضمن اینکه او به مردم ترکمن هم علاقه دارد.
خبرنگاری از قلعهنویی پرسید که توصیه شما به بازیکنان جوان ترکمنستان چیست که سرمربی ایران در پاسخ گفت: فوتبال چند شاخصه دارد که در وهله اول دولتها باید زیرساختهای لازم را در اختیار بازیکنان جوان بگذارند و پس از شناسایی استعدادها از طریق باشگاهها، شرایط را برای رشد آنها فراهم کنند، اما یک بازیکن برای موفقیت باید در ابتدا صداقت داشته باشد و پس از آن در زندگی شخصی و حرفهایش منظم باشد و با هدفی که برای خود ترسیم میکند، کارش را تا رسیدن به هدف دنبال کند. البته انسان باید در درجه اول برای جامعهاش مفید باشد و بعد از آن اگر فوتبالیست شد، چه بهتر.
قلعهنویی در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او پرسید با توجه به نتیجه بازی رفت، فردا چند گل به ترکمنستان میزنید گفت: هر بازی شرایط خاص خودش را دارد، اما همانطور که گفتم نتیجه بازی رفت به تاریخ پیوسته و ما هم تمام تلاشمان را برای پیروزی انجام میدهیم، اما نتیجه نهایی دست خداست.
خبرنگاری از سرمربی ایران پرسید چند بازیکن لژیونر ایران فردا بازی خواهند کرد که او گفت: تا فردا برای رسیدن به جواب این سوال منتظر بمانید!
منبع: ابخش رسانه ای تیم ملی
باشگاه خبرنگاران جوان ورزشی فوتبال و فوتسالمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قلعه نویی چمن مصنوعی قلعه نویی بازی رفت تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۱۲۱۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات نظامی ایران با این حرکت عجیب، موفق به پایان رسید /ماجرای شهادت و مفقودالاثری ۱۸ اسیر چه بود؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: در عملیات مطلع الفجر به بیشتر اهدافمان دست یافتیم و بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود.
آنگونه که فارس روایت میکند، ابراهیم هادی مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمههای شب با بیسیم تماس گرفتم و گفتم: آقا ابراهیم چه خبر؟ گفت: بیشتر مناطق آزاد شده؛ اما دشمن روی یکی از تپههای مهم منطقه انار شدیداً مقاومت میکنه. گفتم: من با یک گردان نیروی کمکی دارم میام. شما هر طور میتونید تپه رو آزاد کنید. هوا در حال روشن شدن بود که با نیروی کمکی به منطقه انار رسیدم. یکی از بچهها جلو آمد و بیمقدمه گفت: حاجی! ابراهیم رو زدن. تیر خورده تو گردنش.رنگ از چهرهام پرید. با عجله خودم را به سنگر امدادگر رساندم. ابراهیم تقریباً بیهوش بود. خون زیادی از گردنش رفته بود؛ اما گلوله به جای حساسی نخورده بود.پرسیدم: چطوری زدنش؟ تعریف کرد: برای حمله به تپه به هیچ نتیجهای نرسیدیم. هر کس چیزی میگفت. همان موقع ابراهیم بلند شد و رفت رو به سمت تپه و با صدای بلند اذان صبح را گفت! ما هر چه گفتیم برگرد، بیفایده بود. با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقیها قطع شد. اواخر اذان بود که گلولهای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد. نگاهی به چهره ابراهیم انداختم. از این حرکت بچهگانه او تعجب کردم. یعنی چرا این کار را کرد؟ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم. زمانی که ۱۸ نفر از نیروهای عراقی به سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند. یکی از آنها فرمانده بود.
او را بازجویی کردم. میگفت: ما همگی شیعه و از تیپ بصره هستیم. به ما گفته بودند ایرانیهاآتشپرست هستند. گفته بودند به خاطر اسلام به ایران حمله میکنیم؛ اما وقتی مؤذن شما اذان گفت، بدن ما به لرزه درآمد. یکباره به یاد کربلا افتادیم. برای همین دوستانِ همفکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم. آنها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است. با تعجب به افسر عراقی نگاه کردم. با پایان عملیات اسرای عراقی را تحویل دادیم. حمله ما در آن محور با تصرف تپه به اهداف خود دست یافت و با موفقیت به پایان رسید. از این ماجرا ۵ سال گذشت. زمستان ۶۵ و در اوج عملیات کربلای ۵ بودیم که رزمندهای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید: حاجی! شما تو عملیات مطلع الفجر نبودین؟ گفتم: بله. چطور مگه؟ گفت: آن ۱۸ اسیر رو یادتون میاد؟ من یکی از اونا هستم. وقتی چهره متعجب من را دید، ادامه داد: ما به جبهه اومدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. چند روز بعد خبر شهادت و مفقودالاثری همه آن ۱۸ نفر به گوشم رسید.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903616